17
یادداشت

ضرورت همراهی ایران با شهروندان آذربایجانی در مساله قره‌باغ

  • کد خبر : 5347
  • ۰۸ مهر ۱۳۹۹ - ۸:۲۸
ضرورت همراهی ایران با شهروندان آذربایجانی در مساله قره‌باغ
در حالی که همراه داشتن حتی یک قمه و کارد بزرگ در شوروی جرمی سنگین در پی داشت؛ ارامنه اجازه یافتند با بهره‌گیری از نیروی مسلح و پشتیبانی آشکار دولت مرکزی روس و با تضعیف و تهدید جمهوری آذربایجان، طی ۶ سال، یعنی از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴، قاراباغ را از آذربایجان جدا کرده و آن را مستقل اعلام کنند.

تبریزمن – یدالله کریمی‌پور: قاراباغ که پس از عهدنامه گلستان از ایران جدا و به روسیه الحاق شد، در ۱۸۴۰ نامش به «شوشا» تغییر یافت و در اتحاد شوروی، به نام «ناگورنو قاراباغ» به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست. البته با جدا کردن برنامه‌ریزی‌شده بخش استراتژیک دالان زنگه زور و الحاقش به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی.
 
دست‌کم دو سال پیش از فروپاشی شوروی و در زمانی که هنوز این امپراتوری سر پا و منسجم بود، ارامنه با آگاهی از تحولات آتی شوروی و اطمینان از فروپاشی آن، از طریق کسب اطلاعات فوق سری از منابع درون پولیت بورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست) سیا و فرانسوی‌ها و از طریق تجهیز گسترده نظامی، آن‌هم در کشوری بسته و کنترل‌شده، از ۱۹۸۸ یورش مسلحانه خود به قاراباغ را آغاز کردند.
 
این در حالی بود که در شوروی همراه داشتن حتی یک قمه و کارد بزرگ، جرمی سنگین در پی داشت؛ ولی ارامنه در این شرایط اجازه یافتند که با بهره‌گیری از نیروی مسلح و پشتیبانی آشکار دولت مرکزی روس محور و با تضعیف و تهدید جمهوری آذربایجان، طی ۶ سال، یعنی تا ۱۹۹۴، قاراباغ را از باکو جدا کرده و آن را مستقل اعلام کنند.
 
ولی به‌رغم لابی‌های توانمند جهانی، ارامنه هنوز نتوانسته‌اند، کوچک‌ترین گامی در جهت جلب و تائید پشتیبانی بین‌المللی از این تجاوز آشکار کسب نمایند. قاراباغ بخش جدایی‌ناپذیر جمهوری آذربایجان بوده و خواهد بود. به استدلال‌های زیر بنگرید:
 
۱- از هنگام اشغال برنامه‌ریزی‌شده قاراباغ توسط ارمنستان تاکنون، چهار قطعنامه از سوی شورای امنیت ملل متحد دراین‌ارتباط صادرشده است:
 
الف- قطعنامه ۸۲۳، به تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ و طی نشست ۳۲ ام؛
ب- قطعنامه ۸۵۴، به تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳ و طی نشست ۵۳ ام؛
پ-قطعنامه ۸۷۹، به تاریخ ۱۴ اکتبر ۱۹۹۳ و طی نشست ۹۲ ام؛
ت- و قطعنامه ۸۸۴، به تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۳ و طی نشست ۳۳۱۳ ام.
 
شگفت است که در هر ۴ قطعنامه، برای نخستین بار، هر ۱۵ عضو دائم و دوره‌ای این شورا، بی استثناء شرکت کرده و همگی طی اجماعی کامل به حقانیت جمهوری آذربایجان بر سر مناقشه قاراباغ رأی داده‌اند. از سوی دیگر همه‌ی ۱۵ عضو، بر لزوم برگرداندن قاراباغ اشغالی به باکو تأکید ورزیده‌اند.
 
۲- بنیاد اجماع بین‌المللی بر حقانیت جمهوری آذربایجان بر سر مالکیت قاراباغ، بر پایه حق باکو در اعمال حاکمیت بر بخشی از سرزمین شناخته‌اش استوار است. ناگورنو قاراباغ در تقسیمات کشوری شوروی، بخشی از جمهوری سوسیالیستی آذربایجان بوده است.
 
۳- احترام متقابل، همزیستی مسالمت‌آمیز، عدم دخالت در امور داخلی دیگران و به‌ویژه عدم استفاده از زور، برای حل‌وفصل مناقشات، در شمار اصول شناخته‌شده بین‌المللی و بلکه فراگیر است. تصور می‌کنم بنیاد اجماع جهانی بر شناختن حق جمهوری آذربایجان در مناقشه با هایستان (ارمنستان) بیشتر بر دو اصل اخیر استوار بوده است.
 
گرچه سیاست خارجی باکو تا حدود زیادی ضدایرانی است، ولی جمهوری اسلامی ایران موظف است بر پایه اصل حقانیت و نیز در جهت همراهی با احساسات شهروندان ترک آذربایجانی و نیز بر پایه مبانی تاریخی، از حقانیت حاکمیت باکو بر قاراباغ دفاع نماید.
 
*استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی

لینک کوتاه : http://tabrizeman.ir/?p=5347

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
  1. کاملاً منطقی و برحق می باشد و ایران وظیفه دارد از حق مسلمانان و به خصوص شیعیان دفاع کند.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.