5

فقیه اصفهانی، در ویرانه‌های ربع رشیدی تبریز/ روایتی از کشف قبر صائب تبریزی

  • کد خبر : 23088
  • ۲۹ تیر ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۶
فقیه اصفهانی، در ویرانه‌های ربع رشیدی تبریز/ روایتی از کشف قبر صائب تبریزی
29 تیر اگرچه در حافظه تاریخی مردم اصفهان، یادآور سالروز درگذشت مرحوم استاد جلال‌الدین همایی، چهره پرآوازه تاریخ، فقه و ادبیات است. با این حال، شاید کمتر کسی است که بداند چند صباحی از زندگی استاد همایی در تبریز گذشته‌است.

به گزارش آژانس خبری تبریزمن به نقل از فارس، حضور «استاد جلال‌‌الدین همایی» در تبریز را شاید بتوان مهم‌ترین حلقه در ارتباطات فرهنگی و ادبی دو خطه تبریز و اصفهان در دوره معاصر دانست. نام استاد همایی با دو بخش از تاریخ و فرهنگ تبریز گره‌ خورده‌است. یکی شناسایی و کشف قبر صائب تبریزی از میان بقایایی تاریخی بافت تاریخی اصفهان و دیگری، حضور دو ساله در تبریز و موانست با تاریخ و فرهنگ تبریز و آذربایجان.

همایی  سال ۱۲۷۸ شمسی در اصفهان دیده به جهان گشود. او نوه «همای شیرازی» از شاعران نامی قرن سیزدهم است. آن طور که در شرح حال خود نوشته، قرائت قرآن و ابیات حافظ و سعدی را از مادر و پدر خود در دوران کودکی فراگرفت. مقدمات ریاضیات و علوم صرف و نحو عربی را از مدرسه حقانی آموخت. سپس وارد مدرسه تاریخی نیم‌آورد شد و از محضر علمای نامی آن دوران، فقه، اصول، ادبیات عرب، منطق، فلسفه، هیأت، ریاضی، طب، اخلاق، کلام و حدیث آموخت.

 هماییِ جوان، در پایان این دوره بیست‌ساله، علاوه بر افزایش سطح علمی، به واسطه سختی زندگی، مهذّب و ساده‌زیست و متواضع می‌شود.

استاد همایی، در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و به استخدام وزارت معارف (آموزش و پرورش) درآمد. وی سال ۱۳۰۸ به تبریز منتقل شد و به عنوان نیروی مامور به خدمت، حدود دو سال در دانشسرای عالی تبریز به تدریس فلسفه و ادبیات پرداخت. او در این دوره،  با فرهنگ و تاریخ تبریز، موانست نزدیک داشته‌است. تاثیری که در دیوان اشعار او به وضوح، مورد اشاره کرده‌است. دیوان استاد همایی با تخلص «سنا» توسط فرزند فرهیخته ایشان «خانم ماهدخت همایی» گردآوری و سال ۱۳۶۴ منتشر شده‌است.

مسجد کبود، پیش از مرمت/ این عکس در سال‌های ۱۸۹۰-۱۹۰۰ توسط آنتوان سوروگی گرفته شده است.

گشتی با «استاد همایی» در ویرانه‌های مسجد کبود و ربع ‌رشیدی

از آن‌جمله یک قطعه شعر مفصل و زیبا که در دی‌ماه ۱۳۱۰ در توصیف مسجد کبود سروده‌شده‌است. مسجد کبودی که به گواه تاریخ مرمت، پس از زلزله مهیب ۱۸ دی ۱۱۵۸، بی‌سامان و رنجور به حال رها شده بود. استاد همایی، در این شعر با توصیفی محزون و سوگوار، از ویرانه‌های اطراف مسجد می‌گذرد و به ویرانه‌های ربع رشیدی می‌رسد. ابیاتی از این شعر:

دیوانه‌وار سر به بیابان گذاشتم / در سر نه فکر مایه و در دل نه رنج سود

چون صید تیرخورده دَوان برفراز و شیب / گه برشدم به بالا گاه آمدم فرود

ناگه مرا به ربع رشیدی گذر فتاد / دیدم دو مرغ شِسته به بالای شاخ تود

از مسجد جهانشه و ارک علیشهى / این می‌بِگفت قصه و آن نیک می‌شنود

این دو بلندجای که بینی کنون خراب / در روزگار پیش، همانندشان نبود

این یک به محکمی چو خورنگاه اصفهان / وان یک به خرّمی بدل سُغدوَرز رود

آن یک بهشت گوشه فردوس طعنه زد / واین یک، به هفت گنبد افلاک سر بسود

و آخر ز سیلی فلک و سنگ جهل گشت / اندام این شکسته و رخسار آن کبود

تبریز را یکی چو صفاهان ببین به عِین / وز چشمه دو چشم روان ساز زنده‌رود

+ (دیوان سنا – صفحه۱۲۲)

به دنبال رد و نشان دیگری از تبریز «دیوان سنا» را ورق می‌زنیم و به نام «حاج‌حسین نخجوانی» ادیب، نویسنده، مترجم و پژوهشگر تبریزی می‌رسید. استاد همایی، این قطعه را برای درج «ماده تاریخ ۱۳۸۴ هجری قمری» یعنی تاریخ تالیف کتاب «ماده تاریخ‌های قدیم تا عصر حاضر» اثر حاج‌حسین نخجوانی سروده‌است:

سال‌ها بگذشت اندر رنج تا بگذاشت از خود

زین نکونامه به گیتی یادگارجاودانی

 سال طبعش را طلب کردم «سنا» تاریخ گفتا:

 «جاودانی زنده شد نام حسین نخجوانی»

+ (دیوان سنا – صفحه۲۰۰)

                                                                                                   آرامگاه صائب تبریزی

روایتی از کشف قبر صائب تبریزی توسط «استاد همایی»

بعلاوه، استاد همایی را با یک خدمت ماندگار به تاریخ تبریز و ادبیات فارسی نیز می‌شناسیم و آن، کشف آرامگاه «صائب تبریزی» از میان ویرانه‌های باغی در محله تبارزه (عباس‌آباد) اصفهان است. استاد همایی، ماجرای این کشف ادبی را این‌گونه شرح می‌دهد:

«سال ۱۳۴۰ قمری (۱۳۰۱ شمسی) که در اصفهان در صدد تکمیل تذکره‌القبور «مرحوم آخوند ملاعبدالکریم گزی اعلی‌الله مقامه» برآمدم، ناچار به جستجوی قبور متبرکه پرداختم، تا روزی به محلی که موسوم به «قبر آقا»  و مورد توجه اهل محل بود، مصادف شدم.  در کنار جنوبی نهرِ موسوم به «جوی شاه» باغی بود، مُلک «حاج‌سید جواد کسایی». این باغ در محل لُنبان فعلی است که جزئی از محله تبارزه عباس‌آباد اصفهان بوده‌است. در گوشه باغ، سکویی بود که این قبر در آنجا قرار داشت، اما اثری از سنگ ظاهر نبود. با کمک باغبان، خاک‌های روی قبر را به یکسو زده و سنگ قبر را مشاهده کردم. روی سنگ، نام صائب و تاریخ وفات ذکر نشده بود و این غزل از اشعار او بر آن نَقر شده بود:

در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو / عالم پر است از تو و خالی است جای تو

هر چند کاینات گدای در تواند / یک آفریده نیست که داند سرای تو

غیر از نیاز و عجز که در کشور تو نیست / این مشت خاک تیره چه دارد سزای تو؟

عمر ابد که خضر بود سایه پرورش / سروی است پست بر لب آب بقای تو

صائب چه ذره است و چه دارد فدا کند؟ / ای صد هزار جان مقدس فدای تو

به قرینه قبور مجاور که از خویشان نزدیک صائب معرفی شده‌بود و سنگ قبرشان خوانا بود. معلوم شد که این قسمت مقبره خانوادگی صائب و این قبر، متعلق به خود «میرزا محمدعلی صائب تبریزی» است. بعد از شناسایی، موضوع را به دانشمند محترم جناب آقای «الفت» تذکر داده و صاحب باغ را به حقیقت امر، واقف گردانیدم. هر چند که اقدام لازم در بنای مقبره، به عمل نیامد اما این قدر شد که توجه مردم و اعتقاد آنان به صاحب قبر، مانع شد که این قسمت از باغ هم به قسمت‌های دیگر ملحق شود و امروز به جای قبر صائب، گاراژی عریض و طویل به وجود آید. از توجه مردم مخصوصاً به طوری که شنیده شد، طبقه نسوان بدین مکان و اینکه آن را «قبر آقا» نامیده و شب‌های جمعه و لیالی متبرک به زیارت آن می‌رفته و شمع روشن می‌کردند، ظاهر می‌شود که قبر صائب، از سال‌های پیش، مورد توجه مردم و زیارتگاه اهل معنی بوده‌است.

باری، همین که این ماجرا قوت گرفت، رفته‌رفته اهل ادب، به شخصیت صاحب قبر آشنا شدند. اولین‌بار در سال ۱۳۱۷ شمسی، این موضوع از طرف ادبای محترم، آقایان «ادیب وخشوری» و «ابراهیم صفایی ملایری» اعلام و ضمن مقاله‌ای در مجله نفیس «ارغوان» به چاپ رسید و به عموم اهل ذوق اطلاع داده‌شد که قبر صائب، ظاهر گشته‌است.

+ (محل قبر صائب و چگونگی پیدایش آن، نقل قولی از مرحوم امیری‌فیروزکوهی)

شناسایی و کشف آرامگاه صائب، تا سامان‌یافتن قبر شاعر، بیش از یک دهه به طول کشید. در سال ۱۳۲۸ «مرحوم احمد گلچین معانی» در سفر به اصفهان از جریان آگاه شد و پس از بازگشت به تهران با ایجاد هیاهو در جوامع علمی، ادبی و سیاسی، جریانی را به راه انداخت که منجر شد وزیر فرهنگ وقت، جهت بازسازی آرامگاه دستوری صادر کند. اما بنا به دلایل نامعلوم این کار ۱۴ سال طول کشید! تا این که در سال ۱۳۴۲ ساخت آرامگاه آغاز شد و در سال ۱۳۴۶ به اتمام رسید.

«استاد حسین معارفی اصفهانی» نقشه بنا را طراحی کرد و به تهران فرستاد. آن نقشه با نظر «مهندس محسن فروغی» فرزند ذکاء‌الملک» تکمیل شد و پس از چهار سال ساختمان آرامگاه در سال ۱۳۴۶ به پایان رسید. برای این بنای با شکوه، حدود ۷۰۰هزار تومان هزینه شد که یک‌هشتم آن را اصفهانیانِ علاقه‌مند اهدا کردند و بقیه را انجمن ملی پرداخت./ فارس

فرشید باغشمال

لینک کوتاه : http://tabrizeman.ir/?p=23088

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.