5

ماجرای گم شدن عسل و ازدواج با امیر حسین

  • کد خبر : 34728
  • ۲۹ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۹
ماجرای گم شدن عسل و ازدواج با امیر حسین
دو روز پیش که تصویر دختر نوجوانی به نام عسل در رسانه های منتشر شد همه عزم شان را جزم کردند تا این دختر را پیدا کنند.

تصویر توسط پدر عسل منتشر و عنوان شده بود که ۱۷ روز است که از دخترمان بی خبریم.

پدر این دختر نوجوان از نگرانی اش به رسانه های گفته بود و اینکه هیچ اطلاعی از دلایل گم شدن دخترشان ندارند تا اینکه با رسانه ای شدن موضوع عسل خود را به کلانتری اهر معرفی می کند و پرده از ماجرای گم شدن این دختر نوجوان برداشته می شود.

گویا این گم شدن هم حکایت از ماجرای تکراری فرار دختر و پسر عاشق بود که بارها در گذشته نیز بوده و به نوعی دلیلی تکراری است اما این ماجرا نقاط تامل برانگیزی دارد که در گفت و گو با مادر امیر حسین همان پسری که گویا دوست عسل بود؛ مطرح شده است.

مادر امیرحسین از ازدواج این دو نوجوان خبر داد البته ازدواجی که وی به شدت با آن مخالف بود.

مادر امیرحسین به دلایلی به شدت مخالف این ازدواج بود، وی در تماسی، درخواست کرد تا درد و دل هایش رسانه ای شودتا درس عبرتی شود برای سایر والدین نوجوانان.

مادر امیر حسین می گوید: ۲۰ سال پیش با پدر امیرحسین ازدواج کردم، ازدواجی که تمام خوشبختی های زندگی ام را از من گرفت، چرا که بعد از ازدواج متوجه شدم همسرم خودزنی دارد و خانواده وی این موضوع را از من پنهان کرده بودند؛ بدبختی ام زمانی دو چندان شد که همسرم بعد از ازدواج در دام اعتیاد نیز گرفتار شد.

تمام رفتارها و پرخاشگری هایش را فقط به خاطر وجود فرزندانم، امیرحسین و پسر کوچکم، تحمل می کردم. اما دیگر کاسه صبرم لبریز شد و پنج سال است که #طلاق گرفتم.

وقتی امیرحسین تنها هشت سالش بود، با تقلید از پدرش به مصرف الکل و حشیش روی آورد، امیرحسین هم مانند پدرش خودزنی دارد و طبق دستور روانپزشک امیرحسین را در بیمارستان رازی بستری کردم، به امید آن که بهتر شود و بتواند کار کند و روی پای خودش بایستد تا مانند سایر جوانان زندگی معمولی داشته باشد.
اما از آنجایی که در بیمارستان رازی تبریز، در بخش نوجوانان دختر و پسر را کنار هم نگه می دارند نه به صورت جداگانه؛ آن جا بود که امیرحسین با عسل آشنا شد که ای کاش هیچ وقت این اتفاق نمی افتاد.
من پسرم را برای درمان در بیمارستان رازی بستری کرده بودم نه آن که به جای درمان، سرنوشتش از اینی که هست تلخ تر شود.

امشب بنا به دستور قانون، عسل و امیرحسین به عقد هم درآمدند؛ ولی من به دلایلی به شدت مخالف این ازدواج هستم، و نگران سرنوشت فرزندی که از عسل و امیرحسین به دنیا خواهد آمد.

لینک کوتاه : http://tabrizeman.ir/?p=34728

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.