به گزارش آژانس خبری تبریزمن، معصومه درخشان- مهاجرت جوانان روستایی به حاشیه کلانشهرها در اثر بیکاری و نبود شغل، قصه تلخ زندگی برخی از جوانان این مرز و بوم است، ۲۰ سال پیش نوجوان ۱۵ سالهای در شهرستان چاراویماق آذربایجانشرقی تمام خاطرات کودکی و نوجوانی خود را در خانهای که سالها در آن بزرگ شده و قد کشیده است را مرور کرده و آنها را در ذهن خود به یادگار ثبت میکند.
خانواده این پسر نوجوان بار و بندیل بسته و به امید یافتن یک شغل و داشتن درآمد راهی کلان شهری به نام تهران میشوند. آنها در یکی از شهرستانهای استان تهران به نام رباطکریم ساکن میشوند.
این پسر نوجوان به دنبال یافتن شغلی مناسب روزها را به شب میرساند و از آنجایی که تعدادی از آشنایان و اقوام آنها نیز به شهرستان رباطکریم مهاجرت کرده و در یک کارگاه تولید و دوخت کفش ورزشی مشغول به کار هستند، این پسر نوجوان نیز در همان کارگاه مشغول به کار میشود.
در فرم مشخصات فردی مینویسد، نام: یونس نام خانوادگی: غلامی
فصل جدیدی از زندگی نوجوان ترک زبان در کارگاه دوخت کفش ورزشی آغاز میشود. کار در این کارگاه حدود دو سال طول میکشد و او با تمام فوت و فن و ریزهکاریهای دوخت کفش ورزشی آشنا شده و سپس تصمیم میگیرد خودش بهطور مستقل کار کند، بنابراین با ۱۰۰ هزار تومان پساندازی که از کار کردن در این کارگاه جمع کرده بود، یک چرخ خریده و بهطور مستقل برای خود کار میکند.
کار کردن به صورت مستقل نیازمند ایجاد کارگاه جدید بود و او اولین کارگاه خود را در شهرستان رباط کریم ایجاد کرد و تا سال ۹۱ در کارگاه خودش ادامه داد، به لطف خدا پیشرفت زیادی در کارش ایجاد شده بود و همین توسعه و پیشرفت کارگاه باعث شد پیشنهادات کاری جدیدی داشته باشد، مدیر شرکتی که دو سال برایش کار کرده بود به او پیشنهاد داد سولهای در اختیارت قرار میدهیم که آن را به یک کارگاه بزرگ تبدیل کرده و کارت را در همین شهرستان گسترش دهی.
دوست دارم برای جوانان روستا اشتغالزایی کنم
اما جواب یونس غلامی، این نوجوان غیرتمند ترک زبان در جای خود قابل تامل است و حالا ادامه قصه نوجوان دیروز که کارش را از کارگری در کارگاه کفشدوزی شروع کرده و امروز در شهر قره آغاج محروم ترین شهر آذربایجان شرقی خود کارآفرین است از زبان خودش میشنویم.
بعد از کسب مهارتهای لازم چند پیشنهاد شغلی داشتم، شرکتهای تولیدکننده کفش گفتند، در سوله ای که همه تجهیزات و چرخهای آن فراهم است برای ما کار کنید. درآمد کافی و حقوقهایی نیز پیشنهاد کردند، ولی من چون طعم فقر و بیکاری جوانان روستایی را چشیده بوده و خودم یکی از آنها بودم و می دانستم آنها با بیکاری دست و پنجه نرم میکنند پیشنهادهای آنان را قبول نکرده و گفتم « در شهرستان خودمان جوانان بیکار زیاد است به شهر خودمان بازگشته و در قالب کارگاه مشاغل خانگی برای آنان اشتغال ایجاد میکنم.»
راهاندازی ۳ کارگاه و اشتغالزایی برای ۵ نفر
همین جواب کافی بود تا او آستینهای همت را بالا زده و در سال ۹۱ به شهرستان قرهآغاج بازگشته و زمینههای ایجاد کارگاه را در شهر و روستای خود بررسی کند.
وی در این زمینه گفت: ابتدا به بررسی میدانی پرداختم و دیدم تعدادی از افراد در شهرستان و روستا به صورت ضعیف با کار پستاییدوزی کفش آشنا هستند، همین بلد بودن کافی بود تا از آنها برای شروع کار استفاده کنم، در سال ۹۱ با ایجاد سه کارگاه پستاییدوزی کفش و اشتغالزایی برای پنج نفر در قرهآغاج کار را آغاز کردیم.
دوخت ۴ هزار رویه کفش ورزشی در ۱۰ روز
آن سالها (۹۱- ۹۲) با اتوبوس از تهران به شهرستان و روستای خودمان مواد اولیه میآوردم و در این کارگاهها دوخته میشد، کم کم دستگاههای جدید خریداری کرده و روزانه ۳۰۰ جفت رویه کفش ورزشی دوخته می شد.
به مرور حجم کارمان زیاد شد و جابهجایی با اتوبوس امکانپذیر نبود، برای همین با یک دستگاه نیسان کار را ادامه دادیم و چهار هزار جفت رویه کفش ورزشی را در طی ۱۰ روز میدوختیم.
یونس غلامی، در طی این ۲ سال (۹۱- ۹۲) میان تهران و شهرستان قرهآغاج در رفت و آمد بود و هنوز بهطور کامل به زادگاه خود کوچ نکرده بود اما وقتی همکاری خوب و خوشحالی کارگران را میدید که در این کارگاهها مشغول هستند در اردیبهشت سال ۹۴ اسباب و اثاث زندگیش را جمع کرد و این بار با خوشحالی و احساس رضایت از اینکه توانسته است با مهارت خود برای چند نفر دیگر اشتغال و درآمد ایجاد کند به زادگاه خود باز گشت.
۲۰ سال پیش زمانی که یونس غلامی به همراه خانوادهاش و به علت فقر و بیکاری و نبود درآمد و شغل به تهران مهاجرت کرد، فکرش را نمیکرد که روزی پس از آموختن مهارت کفشدوزی در تهران به زادگاهش بر میگردد و این بار به عنوان کارآفرین برای جوانان شهر خود اشتغال ایجاد کرده و آنها را با مهارت کفشدوزی در مدلها و سایزهای مختلف آشنا میکند.
او حالا یک کارآفرین اقتصاد مقاومتی است و در طی این سالها با روحیه جهادی خود قدم در راهی گذاشته است که میخواهد چرخهای اقتصاد مقاومتی را بچرخاند، چرخهایی که خوشحالی چندین خانواده را به دنبال دارد.
غلامی مصمم است، بدون وابستگی به نفت و درآمدهای نفتی گام بزرگی در جهت تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی بردارد و علاقهای که به این حرفه دارد، سبب شده است همچنان در این راه ثابت قدم بوده و در جهت آموزش و بهکارگیری جوانان روستا و شهرستان به تولید رویه کفش ورزشی اقدام کند.
حمایتی در کار نبود
حالا به وضوح میتوان خوشحالی را در چهره و صدایش حس کرد، خوشحالی زایدالوصفی که با راهاندازی و ایجاد هر کارگاه بیشتر میشود.
وی، وقتی از افزایش کارگاهها حرف میزند از عدم حمایتها نیز سخن گفت و ادامه داد: متاسفانه از سوی هیچ نهادی حمایت نشدم، بودجهای در کار نبود و تسهیلاتی نیز دریافت نکردم، ولی رضایت خانوادههای روستایی که از این راه صاحب درآمد میشدند، انگیزه مضاعفی به من میداد.
اشتغالزایی برای ۵۰ نفر و دوخت روزانه ۸۵۰ جفت کفش
کم کم چند خانواده دیگر نیز در کارگاه خانگی همکاری کردند بهطوریکه تعداد خانوادهها به ۲۰ خانواده و تعداد شاغلان به ۴۰ نفر رسید و روزانه ۷۰۰ جفت رویه کفش ورزشی در کارگاههای خانگی دوخته میشد و در پایان سال ۹۵ در کارگاه خودم ۱۲ نفر نیروی کار جدید نیز مشغول به کار شدند و کم کم تعداد ثابت نیروی کار ما به ۵۰ نفر رسید که روزانه ۸۵۰ جفت کفش میدوختند.
کارآفرین اقتصاد مقاومتی شهرستان قرهآغاج، البته در کارش دچار رکود و کسادی نیز شده است که در توضیح رکود کارش اظهار داشت: بعد از سال ۹۵ به مدت ۶ ماه کسادی بر بازار حاکم شده بود در اثر این رکود ۱۰ نفر ترک کار کردند، من برای توسعه کار مشاغل خانگی از اداره تعاون و صنعت و معدن ۷۰ میلیون تومان تسهیلات دریافت کردم و بعد کم کم کار را رونق داده و دستگاههای جدید همچون چرخ زیگزالدوز، چرخ دو سوزنه و راستهدوز خریداری کردیم.
از سال ۹۷ با یکی دیگر از شرکتهای تولید کفش در تبریز و زنجان همکاری کردیم، این همکاری در واقع نوعی کار کمکی برای تهران بود، البته باید گفت، شیوع ویروس کرونا خیلی در کسب و کار ما تاثیر گذاشت و خسارتهای زیادی بر کار ما تحمیل کرد ولی ما همچنان بر توسعه و گسترش مشاغل خانگی اصرار کرده و کارمان را ادامه میدهیم.
وی، انتظار دارد حمایتهای بیشتری از سوی سازمانها و نهادهای مربوطه صورت گیرد تا او بتواند برای ۵۰۰ نفر اشتغال مستقیم ایجاد کند.
غلامی میگوید: با توجه به اینکه این کارگاه به صورت دوخت و دوز بوده و مرحله به مرحله است، بنابراین جزو مشاغل تولیدی محسوب نمیکنند، از اینرو هیچگونه کمکی از طرف دولت و نهادهای دیگر صورت نگرفته است در حالی که این ظرفیت و قابلیت در من و کارگاهها وجود دارد که بتوانم با دریافت وامهای حمایتی ظرفیت تولید را افزایش داده و برای ۵۰۰ نفر به صورت مستقیم اشتغال ایجاد کنم.
مهاجرت معکوس
حالا در اثر زحمتهای او مهاجرت معکوس به صورت گرفته و تعدادی از جوانانی که ۲۰ سال پیش مهاجرت کرده و حاشیهنشین بودند، دوباره به زادگاه خود برگشته و در کنار وی کار میکنند.
غلامی، درباره بازگشت تعدادی از خانوادهها به زادگاه خود گفت: ما دهه شصتیها در سال ۸۰ به سن نوجوانی و جوانی رسیده بودیم و در شهر خود نیز آنچنان کار درآمدزایی وجود نداشت.
بسیاری از خانوادهها به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده و حاشیهنشین شدند، حالا خوشبختانه من و تعدادی از جوانان آن سالها با یاد گرفتن مهارت به روستای خود بازگشته و با ایجاد اشتغال به درآمدزایی منطقه خود کمک میکنیم.
وی ادامه داد: تعدادی از خانوادهها بازگشته و به کار کشاورزی مشغول شدند و چند نفر دیگر که در تهران غریبه بودند با من تماس گرفته و میگفتند، دوست داریم به جای اینکه در شهر غریب بوده و برای دیگران کار کنیم به روستا برگشته و با یکدیگر همکاری کنیم. در حال حاضر خانواده خودم به همراه برادر و ۱۰ نفر دیگر از اهالی به شهر قره آغاج برگشته و کسب و کارمان را افزایش دادهایم.
با گسترش مشاغل خانگی از مهاجرت جوانان جلوگیری کنیم
این کارآفرین اقتصاد مقاومتی، مهمترین هدف خود از ایجاد کارگاه تولیدی را جلوگیری از مهاجرت جوانان به حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ اعلام کرد و افزود: مهاجرت به شهرهای بزرگ باعث ایجاد مشکلات خانوادگی، حاشیهنشینی، آسیبهای اجتماعی و بزهکاری میشود و بهتر است با ایجاد کارگاههای تولیدی و امکانات برای جوانان از مهاجرت آنها به شهرهای بزرگ جلوگیری کرد.
وی با اشاره به اینکه تعدادی از کارآموزان سرمایه اولیه برای شروع کار ندارند، خاطرنشان کرد: در شهرستانهای کوچک یکی از مشکلات و چالشهای عمده نداشتن سرمایه اولیه است. با توجه به کمبود سرمایه اولیه کارآموزانی که این حرفه را یاد میگیرند و میخواهند این کار را در کنار خانواده و با سرمایه خودشان شروع کنند به علت کمبود امکانات و نبود نهاد حمایتکننده، نمیتوانند این کار را ادامه دهند.
مشکل دومی که با آن دست به گریبان هستیم، موضوع حمل و نقل است ، به علت دوری شهرستان چاراویماق از مرکز استان و بازار مصرف همچون پاساژها با وجود هزینههای بالا در بحث فروش به سختی میتوانیم محصول را به بازار برسانیم و این موضوع باعث اتلاف وقت و سرمایه میشود.
علاقه به کار باعث گذر از سختیها میشود
وی، رضایت از کار را مهمترین عامل پیشرفت معرفی کرد و افزود: علاقه به انجام کار باعث میشود انسان سختیها را به جان بخرد، همانطور که من از کارم راضی بوده و برای سر پا نگه داشتن آن فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشتهام و اگر علاقه به شغل خودم نداشتم با وجود تمام مشکلات موجود قادر به طی این مسیر نبودم.
غلامی، ایجاد اشتغال برای جوانان را یکی از مطالبات به حق جوانان ذکر کرد و متذکر شد: امیدوارم مسوولان به نسل جوان بهای بیشتری بدهند، افراد دلسوز منطقه که برای تولید، اشتغال و آبادانی این شهرستان تلاش میکنند با حمایت و پشتیبانی خود بسترهای رشد و توسعه شهرستان را فراهم نمایند.
کارآفرین اقتصاد مقاومتی شهرستان چاراویماق با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی، تصریح کرد: امروز بر همه ما تکلیف است در هر عرصهای که میتوانیم به تولید کشورمان کمک کنیم چندین سال است رهبر معظم انقلاب بر تولید داخل و اقتصاد مقاومتی تاکید دارند، باید بتوانیم قدمهای موثری در این زمینه برداریم.
وی در مورد ورود جوانان به دنیای کسب و کار گفت: اولین گام در ورود به کسب و کار جدید، آشنایی با فرآیندهای تولید، انواع مواد اولیه و نحوه تهیه آن و شناخت تجهیزات مورد نیاز است و در کنار آن طراحی مناسب و موردپسند بودن طرح ها نیز توسط مشتری اصل مهم و اساسی است که باید مد نظر قرار گیرد.
تمرکز بر تبلیغات هوشمندانه و بازاریابی نیز از گامهای دیگر موفقیت در این زمینه است، باید در نظر داشت تولید، بدون ارتباط موثر با بازار از طریق تغییر طراحی و تبلیغات اگر شکست نخورد، سود چندانی هم نخواهد داشت، بنابراین باید با توجه به سلایق و نیازهای بازار مصرف حرکت کنیم.
قدردان زحمتهای برادر و همسرم هستم
یونس غلامی، در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به حمایتهای بیدریغ برادر بزرگ و پدر همسرش در این مسیر خاطرنشان کرد: من در سال ۹۱ با دختر یکی از همشهریان خودم عقد کردم و بعد از آن برادر بزرگم که معلم آموزش و پرورش است، خیلی مرا حمایت کرد در ابتدا مغازهای که داشت برای راهاندازی کارگاه در اختیارم گذاشت و من توانستم با کمکهای او کارم را توسعه دهم و در سال ۹۳ مراسم عروسی برگزار کرده و سپس با حمایتهای همسرم که همیشه مرا پشتیبانی کرده و در همه مشکلات کنار من بود، توانستم کارم را با موفقیت پیش ببرم و من قدردان زحمتهای او هستم.