به گزارش تبریزمن به نقل از ایسنا، دکتر بهاره آروین در میزگرد “چیستی و چرایی برخی ناهنجاریها در تجمعات اخیر” که با حضور دکتر سجاد صفار هرندی مدیر و عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد، درباره چرایی به کاربردن ادبیات “رکیک” در اعتراضات، اظهار کرد: اگر از من بپرسند این جنبه اعتراضات یعنی استفاده از ادبیات رکیک را ثمربخش میدانید یا خیر؟، خواهم گفت از دو جنبه موافق این کاربرد و شکل از کلمات رکیک در شعارهای اعتراضات نیستم؛ اول آنکه این را شکلی ازخشونت کلامی میدانم که فاصله چندانی با خشونت فیزیکی ندارد و کاربرد خشونت فیزیکی را ثمربخش نمیدانم. از سوی دیگر این جنبش محوریت خود را بر مبنای زنان قرار داده در حالی که این ادبیات رکیک مشخصا سالها برای بازنمایی کلیشههایی استفاده میشد که فرودستی زنانه را بازتولید میکرد.
استفاده از کلمات رکیک ضد آرمانهای اعتراضات است
وی با بیان اینکه کاربرد این کلمات و ادبیات رکیک ضد آرمانهای این جنبش است، ادامه داد: فارغ از اینکه موافق یا مخالف این ادبیات باشیم، سوال این است که چطور این امر امکان پذیر است؟. چطور این امر رخ داده است؟ و چه عللی باعث شکل گیری این شد؟. درباره چرایی شکل گیری این ادبیات رکیک باید گفت به نظر شما آیا موضوع گشت ارشاد که نقطه آغاز این اعتراضات بود، همین حالت را برای جمهوری اسلامی نداشت؟ آیا نظیر این ادبیات رکیک ویترین نازیبایی برای کشور خلق نمیکرد؟ این تصور حتی اگر محدود هم بود دیده میشد و پژواک داشت.
اعتراضات اخیر، «مبارزه نمادین» است
پیشگام این نزاع بر سر نمادها، خود نظام جمهوری اسلامی بوده است
این جامعه شناس با طرح این پرسش که اساسا چقدر گشت ارشاد همراهی جامعه را با خود به همراه داشت؟ تصریح کرد: اتفاقا در این عرصه نمادین، نظام جمهوری اسلامی پیشگام بوده است و بخش زیادی از سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در حفط نمادها پیش رفته است. تلاش زیادی شده تا این نمادها نمایش داده شده و همراهی جذب کنند.
وی با بیان اینکه عرصه اعتراضات اخیر عرصه مبارزه نمادین است، اظهار کرد: اعتراضات اخیر بیشتر نمایش اعتراض تا خود اعتراض است و “وایرال” شدن در آن نیز خیلی مهم است.
اینکه در مدارس عکسی را بالای تخته پاره میکنند، نشان دهنده مبارزه نمادین است
آروین افزود: اینکه مثلا در مدارس عکسی را پاره میکنند این مبارزه نمادین است. این افراد مبارزه را در عرصه نمادین پیش میبرند و جالب است که پیشگام این نزاع بر سر نمادها، خود نظام جمهوری اسلامی بوده است و از این رو است که افراد تصور میکنند این کار خیلی ثمر بخش است. خیلی اوقات کلمه “تظاهر کردن” در جامعه مورد استفاده قرار میگرفت که استفاده رایج آن تظاهر به روزه خواری بود، خاطر نشان کرد: معمولا نظام جمهوری اسلامی میگفت من با این تظاهر کردن به روزه خواری مشکل دارم و تظاهر به این کار است که به بازداشت ختم میشود. از این رو مبارزه با آن در همین سطح اتفاق میافتد. افراد در اعتراضات عینا این را عکس برگردان میکنند. شاید به لحاظ واقعی اتفاق ویژه ای نیافتاده باشد اما آنچه زیر سوال رفته حفظ ظاهر است.
این جنبش اعتراضی، “انقلاب” نیست اما جنبشی ناظر بر رفع محدودیتهای سبک زندگی است
آروین با بیان اینکه آشکار کردن اینکه ما همچنان هستیم و اعتراض داریم در عرصه نمادین رخ میدهد، درباره چرایی مبارزات در عرصه نمادین توضیح داد: چرایی آن به اتفاقی که برای “جامعه پذیری” نسل جدید رخ داده و در تمایزی که اعتراضات نسلی به خود میگیرند باز میگردد. نسل نیمه دوم دهه هفتاد و دهه هشتادیها به بعد با فضای دیگری جامعهپذیر شدهاند و فضای جامعهپذیری اینها خیلی متکثر بوده است. اتفاقا مدرسه در جمهوری اسلامی و حتی قبل آن، کارکرد جامعه پذیری داشت. در نسلهای جدیدتر فقط خانواده، رسانه و مدرسه ابزارهای جامعه پذیری نبودند و با ورود اینترنت جامعه پذیری به کل متمایز میشود. وجه دیگر اعتراضات اخیر پررنگ بودن شبکه مجازی است که توییتر فارسی عمده ترین شبکهای است که موج اعتراضی را دارد.
به گفته وی، گرچه این جنبش اعتراضی، “انقلاب” نیست اما جنبش گستردهای ناظر بر رفع محدودیتهای سبک زندگی است که ادامه خواهد داشت و از سوی دیگر نیز این جنبش بسیار اشکال غیر متمرکز و پراکنده در عرصه زندگی روزمرهای دارد که مقابله کلاسیک با آن سخت است.
این جامعه شناس با طرح این پرسش که مواجهه نظام جمهوری اسلامی با کسانی که غیر مذهبیاند چه بوده است؟، گفت: این افراد نادیده گرفته شدهاند. بله نمیتوان قشر مذهبی را نادیده گرفت اما نظام جمهوری اسلامی غیر مذهبیها را نادیده گرفته است. عین این کار را نظام جمهوری اسلامی کرده است و به محض آنکه کسی متمایز رفتار کرده، گفته: “این از ما نیست”.
این حرکت دعوت ندارد و نه تنها دغدغه پیوستن دیگران را ندارد بلکه استقبال هم نمیکند
سجاد صفار هرندی مدیر و عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نیز در این میزگرد با تاکید بر آنکه تحلیلی که در خدمت کاستن زشتی امر زشت باشد و آن را سفید شویی و با توضیح نرمال کند، از نظر من نادرست است، درباره به کار بردن ادبیات رکیک در اعتراضات، تصریح کرد: آنچه شاهدش هستیم بسیار دور از میانگین ها، حداقل های فرهنگی و اخلاقی و خانوادگی ما است.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا وجوهی از این جنبش “نازیبا” است؟، ادامه داد: جنبشها و حرکت های اعتراضی حاوی دعوت اند، دعوت میکنند و صحنه عمومی را فرا میخوانند برای اینکه به آنها بپیوندند. اما یکی از ویژگی های این حرکت، این است که این حرکت چندان دعوت ندارد و نه تنها دغدغه پیوستن دیگران به خود را ندارد بلکه استقبال هم نمیکند. بخش قابل توجهی از جامعه ما مذهبی هستند و اعتقادات مذهبی و سبک زندگی مذهبی دارند. رفتارهایی که این بخش را در مقابل این حرکت قرار دهد به ضرر این حرکت و دعوت است، با این حال چنین دغدغه ای نیز وجود ندارد. فراتر از اینها ما شاهد حالتی هستیم که نیاز به پیوستن دیگران نیز ندارد.
با یک انقلاب و جنبش اجتماعی مواجه نیستیم
صفار هرندی با ذکر مثالی افزود: برای مثال در ابتدای این حرکت شاهد این بودیم که خانم مهناز افشار به این حرکت میگفت “میخواهم با شما باشم”، اما با شدت و غلظت به او گفته میشود “نه لازمت نداریم”. یا خانم گوگوش مثال دیگر است. مکانیزم طرد کنندگی این حرکت خیلی قوی است در حالیکه انقلابات سعی میکنند همه را جمع کنند. به وضوح میتوان گفت ما با یک انقلاب مواجه نیستیم، با یک جنبش اجتماعی هم مواجه نیستیم و آنچه هست نوعی غلیان و برون ریزی نوعی از عواطف و احساسات است که گرچه مضمون و ایده و خاستگاه اجتماعی دارد اما فاقد یک ایده دعوت کننده روشن و فاقد تصویری از آنچه دیگران باید به آن بپیوندند است.
مدیر و عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، با بیان اینکه این حرکت فاقد تصویر است و شاید رویا دارد، عنوان کرد: در این حرکت تصویر قابل دستیابی وجود ندارد چراکه در مجموعه تحولاتی که در دهه ۹۰ از سر گذراندیم در این لایه از جامعه که صحبتش را میکنیم و البته فراتر از آن، نظام کیهانی و جهانهایی که افراد در آن زندگی میکردند را ویران کرد. در ابتدای دهه ۹۰ صورتبندی داشتیم که جهان در مجموع جای درستی است و ما با نادرستی، زندگی خود را خراب کردیم. مسیری طی شد برای اینکه نرمال باشیم و چه خیال ها و رویاهایی وجود داشت؛ مثل کسانی که جشن میگرفتند و اسکناس هزار تومانی را با یک دلاری نشان میدادند. این ایده و رویا و جهان نگری، به نحو فجیعی در تماس با واقعیت فرو ریخت و ویران شد.
وی با بیان اینکه این ویرانی البته به یک معنا مراحلی داشت، ادامه داد: بعد برجام متوجه شدیم آن انتظاری که وجود داشت که “با جهان خوب بودم” و پس “جهان باید به کام ما بچرخد”، دیدیم خیلی حساب و کتب این جهان بر اساس نُرم نیست. با این واقعیت تلخ مواجه شدیم. پیرو آن بخشی از جامعه ما که خیلی آینده نگری خود را بر این امر سوار کرده بود دچار بحران موجودیتی جدی شد. نوعی از احساس فروبستگی و بی افقی، خود را نشان داد. مشخص بود چیزهایی در هم شکسته و افق هایی ویران شده و ما این را با قهر کردن و بی سر و سامانی و بی تابی کردن میبینیم که ظهور فردی آن انتخاب مهاجرت بود. اینکه میریم و پشت سر هم را نگاه نمیکنیم چراکه اینجا افقی ندارد و شاید جهانی دیگر داشته باشد.
مساله برون ریزی و اظهار احساس ناکامی و فروبستگی و بی جهانی است
صفار هرندی تصریح کرد: در این ماجرای اخیر به اعتقاد من صورت دیگر این قهر که در کُنه خود غیر سیاسی است، در مقام نفی نیست، بدون افق و دعوت است که بیشتر فحش میدهد و لگد میزند تا اینکه به واقع چیزی را تغییر دهد چراکه خودش هم نمیداند که به کجا دعوت میکند . از این رو مساله، مساله برون ریزی و اظهار این احساس ناکامی و فروبستگی و بی جهانی است که از آن صحبت کردیم که خود را در قالب شعار رادیکال و دشنام و ناسزای رکیک، خشونت فیزیکی و واقعی نشان میدهد.
مدیر و عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، اظهار کرد: جمهوری اسلامی همواره این خطاب را داشت که ” اگر مرا قبول نداری، ایران را که قبول داری؟” و این تِم (theme) مهمی در موجودیت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی واقعا آنقدری که میگویید خلوص گرا نیست درست است رویا داشته و رویا را فریاد میزده و آن رویا را نزدیک میدیده اما آنرا کنشگر محاسبه گر و پراگماتیسمی میبینم که اهداف و خواست و ایده آلی دارد اما با دو دو تا چهار تا عمل میکند.