به گزارش تبریزمن، «سرگئی کوژمیاکین» کارشناس سیاسی و تحلیلگر روزنامه «پراودا» چاپ «مسکو» طی یادداشتی به بررسی حمله پهپادی اخیر علیه برخی اهداف در ایران و پشت پرده آن پرداخت.
در این یادداشت آمده است: چنین به نظر میرسد که جهان باید از مدتها پیش به رفتارهای وقیحانه، غیر اخلاقی و سیاست استانداردهای دوگانه آمریکا و متحدانش در صحنه جهانی عادت میکرد، اما آنها هر بار در این زمینه «رکوردهای» جدید و جدیدتری به نام خود به ثبت رسانده و بهت زده میکنند.
چندین ماه است که رسانهها و سیاستمداران غربی با ادعای «نقض حقوق بشر» در ایران سر و صدا به راه انداخته و ادعا میکنند که اعتراضات در این کشور، سرکوب و گویا مردم عادی بدون محاکمه یا تحقیق بازداشت و اعدام میشوند.
ضمنا آمریکا به این بهانه از مذاکرات احیای «توافق هستهای» منصرف شد و با اعمال تحریمهای جدید علیه ایران، اقدام به افزایش نیروهای نظامی در منطقه کرد.
ما از طرح جزئیات در خصوص این واقعیت غیر قابل انکار خودداری میکنیم که این به ظاهر «خیرخواهان» چگونه با مداخله در امور داخلی یک کشور خارجی، چشمان خود را در برابر فعالیت گروههای مخرب و تروریستی که نهادهای مجری قانون و غیرنظامیان را مورد حملات خونین قرار میدهند، میبندند. همچنین شواهد و دلایل متعددی را مبنی بر اینکه اغتشاشات توسط سرویسهای اطلاعاتی خارجی سازماندهی و با هماهنگی رسانههایی مانند شبکههای تلویزیونی «ایران اینترنشنال» و «بیبیسی» فارسی دنبال و توسط جریان بیوقفه شیطنتهای رسانهای تحریک و هدایت شده و میشوند، کنار میگذاریم و بیشتر در این باره صحبت خواهیم کرد که چرا آمریکا و غرب خود را در جایگاهی تصور میکند که از حق تصمیم گرفتن در مورد سرنوشت کشورهای دیگر برخوردار است.
ضمنا دامن زدن سیاستمداران و رسانههای غربی به موضوع اغتشاشات در ایران فروکش نکرده بود که شاهد حمله پهپادی به برخی تاسیسات نظامی و صنعتی ایران بودیم. اقدامی که خوشبختانه به دلیل اقدامات هماهنگ و کارآمد سازههای پدافندی جمهوری اسلامی تلفات و خسارات جدی نداشت.
تهران بر مبنای چندین مستندات از سازمان ملل متحد خواست تا به این اقدام تجاوزکارانه اسرائیل رسیدگی کند. حتی نشریههای بزرگ آمریکایی مانند «نیویورک تایمز» و «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع بلندپایه خود اعتراف کردند که اسرائیل پشت این حملات تهاجمی قرار دارد. پس واکنش پایتختهای غربی چه بود؟ حداکثر کاری که انجام دادند «ابراز نگرانی» و دعوت از همه طرفها (!) به خویشتنداری بود. جای تعجب است که دغدغه صلح و ثبات، حقوق بشر و حق حاکمیت یک دفعه کجا رفت؟! غرب در واقع اقدامات رژیم اسرائیل را تأیید کرد و برای جنایات بعدی آن چراغ سبز نشان داد.
چرایی حمله به قلمرو ایران در مقطع زمانی کنونی
این پرسش مهم است که چرا این حمله دقیقا در حال حاضر اتفاق افتاده است؟ به نظر من این موضوع دو دلیل عمده دارد که یکی مربوط به وضعیت داخلی اسرائیل میشود. «نتانیاهو» که بنابر تبانی با احزاب نژادپرست راست افراطی به قدرت بازگشته است، روی صندلی نخست وزیری احساس اطمینان نمیکند. در سرزمینهای اشغالی تظاهراتهای بزرگی در حال برگزاری است. مردم نسبت به تحرکات اقتدارگرایانه دولت جدید اعتراض داشته و خواستار محدود کردن اختیارات دیوان عالی، محاکمه نتانیاهو به دلیل فساد مالی و پایان دادن به بیدادگریهای علیه عربها که به ترور و وحشت واقعی در فلسطین تبدیل شده است، هستند.
بحث انسجام کابینه وزیران اسرائیل نیز مشکل زیادی دارد. متحدان راست افراطی «لیکود» با احساس طعم قدرت، خواستار اختیارات بیشتر و بیشتری میشوند. در چنین شرایطی فروپاشی دولت منتفی نبوده و در این مسیر قرار گرفتن تحولات در واقع میتواند برای نتانیاهو به معنای گام دیگری به سوی زندان باشد.
دامن زدن به دشمنی و سازماندهی تحریکات نظامی در حقیقت یک رویکرد مورد علاقه نخبگان اسرائیلی برای حفظ و بقای خود در قدرت است. این بار نیز همه چیز طبق یک سناریوی دقیق و در عین حال غیرانسانی دنبال میشود. نخست، رهبران اسرائیل اقدام به برانگیختن خشونت در کرانه باختری رود اردن کردند که تنها در «جنین» بیش از ده فلسطینی کشته شد. چنین محاسبهای بسیار وقیحانه بوده و هدف منحرف کردن توجه افکار عمومی از مشکلات داخلی، ایجاد موج هیستری شوونیستی و به اصطلاح در این آب گل آلود پنهان کردن اعمال کثیف خود را دنبال میکند.
آمریکا همدست همیشگی جنایات اسرائیل
دلیل دوم بزرگتر است. شکی نیست که این حمله با مجوز و تائید واشنگتن انجام شده است. «ویلیام برنز» رئیس سازمان سیا در زمان حمله یادشده در اسرائیل قرار داشت و «مایکل کوریلا» رئیس فرماندهی مرکزی آمریکا چند روز قبل از آن از سرزمینهای اشغالی بازدید کرده بود. در همان روزها، نظامیان اسرائیلی و آمریکایی رزمایش مشترک «Juniper Oak» را که از نظر گستردگی بی سابقه بود، برگزار کردند که طی آن همچنین حملات هوایی علیه «دشمن» تمرین شد. علاوه بر این همه، واشنگتن از طریق «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه و سایر مقامات آمریکایی از امکانپذیر بودن راه حل نظامی برای «مشکل ایران» سخن به میان آوردند؛ بنابراین آمریکا به همراه اسرائیل مسئولیت کامل حمله به قلمرو ایران را بر عهده دارند. این اقدام ادامه سیاستی است که در چارچوب آن نخبگان آمریکایی میخواهند هژمونی جهانی را حفظ کنند. «واشنگتن» با حملات علیه تهران، میخواهد این پیام را بدهد که دفاع از منافع ملی جمهوری اسلامی را ناروا دانسته و علاوه بر آن تهران نباید از متحدان خویش مانند سوریه، لبنان، فلسطین حمایت کند و همچنین با روسیه و چین به عنوان رقبای ژئوپلیتیکی آمریکا همکاری داشته باشد. به عبارت دیگر، از ایران میخواهند از حق حاکمیت ملی خود برای طراحی و اجرای سیاست مستقل داخلی و خارجی منصرف بشود.
تهدیدات دشمن نباید دستکم گرفته شود
ایران طی سالهای اخیر موفقیتهای بزرگی در عرصه اقتصادی و تقویت قدرت نظامی خود کسب کرده است. با این وجود نادیده گرفتن تهدیدات یادشده اشتباه خواهد بود. آمریکا همچنان یک نیرو با شبکهای از کشورهای اقمار و پایگاههای نظامی (از جمله در خاورمیانه) است. این کشور برای خود هیچ نوع محدودیت اخلاقی قایل نبوده، به شدت حیلهگر و بدجنسانه رفتار، و تلاش میکند کشورهای منطقه را در مقابل یکدیگر قرار دهد که به منظور تحقق آن تجزیه طلبی را تحریک و گروههای افراطی و تروریستی را سازمان دهی و حمایت میکند؛ بنابراین مردم ایران باید حداکثر هوشیاری را به خرج دهند و به خصوص عدهای از جوانان فریب وعدههای سرابگونه غربیها را نخورند.
باید توجه داشت که دشمن از هرگونه محاسبات نادرست و مظاهر نارضایتی در میان اقشاری از جامعه استفاده خواهد کرد؛ بنابراین بسیار مهم است تا مقامات جمهوری اسلامی ایران به حفظ عدالت اجتماعی، تلاش برای ارتقای سطح زندگی شهروندان و جلوگیری از نابرابری اجتماعی، بوروکراسی توجه ویژه کنند. باید وضعیت مناطقی که عمدتا اقلیتهای قومی ساکن هستند، مورد توجه و تحلیل جدی قرار گیرد. دشمن سعی دارد احساسات آنها را علیه دولت مرکزی و دشمنی با آن برانگیزد؛ بنابراین باید نقاط ضعف چنین مناطق و علل نارضایتی آنها مورد مطالعه قرار گیرد و تمام تلاشها برای رفع اشتباهات انجام شود.
این نکته نیز بسیار مهم است که مقامات ایران، باید منابع رسانهای را کنترل و تقویت کنند و در مقابل تلاشهای دشمنان خارجی و جانبداران آنها در داخل کشور که به دنبال جلب اذهان و توجه مردم نسبت به خود و به ویژه نسل جوان میباشند، به طور موثر مقاومت کند.
راه ایران راه عزت و سربلندی است
به زودی در تاریخ ۲۲ بهمن، جمهوری اسلامی ایران از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تجلیل میکند. ۴۴ سال مردم ایران برای همه دنیا ثابت کردند که نمیخواهد مانند دهههای گذشته نوکر اربابان غربی باشند. ایرانیان راه توسعه مستقل، راه عزت و سربلندی را انتخاب کردند. از آن زمان تاکنون ایران همواره در حال مبارزه با دشمنان خارجی است که ایران را به خاطر چنین اقدام منحصر به فرد و جسورانهای نمیخواهند ببخشند. جمهوری اسلامی با شایستگی تمام توانسته است همه آزمایشات را پشت سر گذارد و مطمئنم که در آینده نیز خواهد گذاشت.
مردم ایران شرافت، عزت، عشق به وطن و آرزوی ساختن آینده روشن به دستان قوی خود را در مقابل فریب، دروغ و ریا قرار داده اند که برای رسیدن به قلههای باز هم بلندتر استقلال، برایشان موفقیتهای بزرگ تمنا میکنیم.