عصر ایران؛ علیرضا سلطانی -سرانجام پس از ۲ ماه کشمکش ، بحت و هیجان و هیاهوی سیاسی، ایران و آمریکا توافق کردند که مذاکرات سیاسی خود را از روز شنبه در کشور عمان آغاز نمایند . این توافق را که آغاز میتوان بهعنوان نقطه عطفی در روند تحولات ژئوپلیتیکی منطقه و مناسبات دوجانبه تلقی کرد، اولین و شاید مهترین توافق سیاسی دو کشور در این مرحله از مذاکرات است و چه بسا اهمیت و ارزش آن از توافق نهایی برای حل چالش های سیاسی دوطرف که احتمال ان وجود دارد ، کمتر نباشد.
فارغ از اینکه چه روندی برای رسیدن به این مرحله (آغاز مذاکره ) طی شد ، آنچه اهمیت دارد پذیرش اصل مذاکره و رسمیت بخشی به آن از سوی مقامات سیاسی دوکشور با هر هدف و ایده ای که دنبال می کنند ، می باشد. صرفنظر از نتایج نهایی این مذاکرات، نفس آغاز آن از منظر راهبردی واجد اهمیت ویژهای است؛ زیرا از یکسو احتمال درگیری نظامی و ورود به فاز تقابل سخت را بهطور معناداری کاهش میدهد و از سوی دیگر، حاوی سیگنالهای مثبت سیاسی و اقتصادی به کشور ، منطقه و جهان است .
مساله اصلی در حال حاضر، آغاز مذاکره است و مستقیم یا غیرمستقیم بودن آن فرع ماجراست. تا اینجای کار هر دو کشور ایران و آمریکا برنده بزرگ این مرحله از مذاکره جدای از هر نتیجه ای که حاصل شود، محسوب می شوند چراکه هر دو کشور فارغ از جایگاه و موقعیت بین المللی خود ، به مذاکره اصالت دادند و این برای هردو طرف اعتبارساز است .
فرار از مذاکره نشان از قدرت نیست بلکه از منظر دانش روابط بین الملل مذاکره خود یک ابزار قدرت و تلاش برای حفظ و افزایش قدرت است . و این خاصیت و طبیعت امروز جهان است . در گذشته نه چندان دور کشورها و دولتها خیلی راحت برای حفظ و ارتقای قدرت خود به جنگ متوسل می شدند ولی امروزه دیگر توسل به جنگ و احساس برتری یا پیروزی در جنگ به راحتی و آسانی صورت نمی گیرد.
از سوی دیگر بدون مذاکره و گفت وگو و در شرایط تقابل و تخاصم سیاسی ، صحنه و زمینه همیشه برای رویارویی نظامی و جنگ و مهمتر از آن عدم النفع ها و عدم بهره برداری ها از فرصت های متقابل وجود دارد.
تصور شود جنگ و تخاصم ایران و عراق همچنان ادامه داشت چه زیان ها وچالش های سیاسی ، اقتصادی و حتی فرهنگی و روحی به مردم دو کشور وارد می شد. در شرایط فعلی علاوه بر همکاری های اقتصادی ( عراق شریک اول اقتصادی ایران در منطقه ) ، همکاری های سیاسی و امنیتی دوجانبه ، حال مردم دو کشور با ارتباطات فرهنگی و مذهبی بسیار خوب شده است .
اصرار بر جنگ ، تداوم مخاصمه و رویارویی میان ایران و آمریکا که امروزه از سوی برخی از تندروهای ایرانی و آمریکایی صورت می گیرد بر مفروضاتی سست و چه بسا سودجویانه بنیان نهاده شده که نتیجه ای جز از دست رفتن فرصت ها برای توسعه و بازیابی قدرت ایران ندارد.
آنچه در شرایط حاضر مایه امیدواری است حضور مقامات بلندپایه دو کشور، از جمله وزیر امور خارجه ایران و نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا، در مرحله نخست مذاکرات است که مؤید سطح بالای اراده سیاسی برای پیگیری این روند است. این فرآیند، گرچه پیچیده، بلندمدت و پرچالش خواهد بود، اما میتواند بهمثابه بستری برای بازسازی اعتماد، کاهش سوءبرداشتها و یافتن چارچوبی برای مدیریت اختلافات ساختاری ایفای نقش کند.
مذاکرات پیشرو در شرایطی آغاز میشود که فضای منطقهای بهواسطه تحولات اخیر، بهشدت ملتهب بوده و خطر درگیری نظامی همچنان بهعنوان یک سناریوی محتمل مطرح است. در چنین بستری، آغاز گفتوگوها را میتوان فرصتی برای بازاندیشی در راهبردها و بازتعریف خطوط قرمز تلقی کرد.
نکته مهم این است که طرفین با رویکردهایی متفاوت وارد میدان شدهاند. ایالات متحده خواهان حصول سریع توافق بر مبنای مذاکرات مستقیم و فشرده است، در حالیکه ایران ترجیح میدهد ابتدا میزان صداقت و التزام عملی طرف مقابل را راستیآزمایی کند. این ناهمگونی در نقطه عزیمت میتواند در مراحل ابتدایی، برخی چالشهای تاکتیکی ایجاد کند، اما با توجه به تجربیات پیشین، چالشهایی از این دست غیرقابل عبور ارزیابی نمیشوند.
احتمال شکلگیری توافق بر سر دو اصل بنیادین ــ «شروع مذاکرات مستقیم» به عنوان خواست ایالات متحده و «تداوم تدریجی مذاکرات» بهعنوان اولویت ایران ــ وجود دارد.
بر اساس الگوهای پیشین مذاکراتی، دیر یا زود طرفین به این جمعبندی خواهند رسید که مدل گفتوگوهای غیرمستقیم فاقد کارایی و اثربخشی لازم است و تنها مسیر معقول، تعامل مستقیم با هدف رفع سوءتفاهمها و تسریع فرآیند دستیابی به توافق است. با این حال، اختلاف در رویکرد زمانی نیز مشهود است. دولت آمریکا، تحت تأثیر برخی جریانهای سیاسی، تمایل به اعمال ضربالاجل و تسریع در حصول نتیجه دارد، حال آنکه پیچیدگی پرونده و درهمتنیدگی موضوعات مختلف، نیازمند صرف زمان و تعامل گامبهگام است.
البته تجربه نشان داده که مذاکرات فاقد جدول زمانی مشخص، در بلندمدت دچار فرسایش میشوند و ریسک بروز تحولات پیشبینیناپذیر بر روند آنها سایه میافکند. در عین حال، پافشاری بر توافق فوری نیز در صورت عدم انعطاف طرفین، میتواند منجر به شکست کلی مذاکرات شود. از این منظر، مطلوبترین سناریو، توافقی مرحلهای، واقعگرایانه و با افق زمانی معقول است.
نمونهای از تجارب پیشین در این زمینه، مذاکرات انجامشده در ابتدای دولت سیزدهم است که بهرغم نزدیکی به توافق، در نتیجه تحولات خارجی نظیر تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و برخی محاسبات نادرست از سوی ایران، متوقف شد. در مقطع کنونی نیز وجود متغیرهای مخربی همچون نقشآفرینی اسرائیل با راهبردهای غیرقابل پیشبینی، و عملکرد مبهم روسیه بهعنوان بازیگری مداخلهگر، چشمانداز دستیابی به توافق جامع و بلندمدت را با چالشهایی اساسی مواجه میسازد.
در عین حال، رسیدن به یک توافق اولیه یا موقت، که بتواند نشانگر حسن نیت طرفین و اراده برای ادامه مسیر باشد، کاملاً محتمل است. این توافقات مرحلهای میتوانند شامل اقداماتی نظیر افزایش همکاریهای فنی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، توقف داوطلبانه برخی فعالیتهای حساس هستهای با نظارت آژانس، تعلیق بخشی از تحریمها از سوی آمریکا، و آزادسازی محدود داراییهای بلوکهشده ایران در کشورهایی مانند قطر باشد. همچنین، تسهیل صادرات انرژی ایران به کشورهای منطقه مانند عراق میتواند بخشی از این پازل باشد.
این اقدامات میتوانند همزمان نقش اعتمادساز ایفا کرده و زمینه را برای ورود به گفتوگوهای پیچیدهتر در حوزههای منطقهای و امنیتی فراهم سازند. در نهایت، موفقیت مذاکرات بستگی به میزان واقعگرایی، انعطافپذیری راهبردی، اجتناب از حداکثرخواهی، و درک متقابل از حساسیتهای امنیتی و سیاسی طرفین دارد. در شرایط کنونی، فضای ژئوپلیتیکی بیش از هر زمان دیگری به دیپلماسی نیازمند است و همین ضرورت، مهمترین پشتوانه تداوم مذاکرات خواهد بود.
حضور مقامات بلندپایه دو کشور،در مرحله نخست مذاکرات مؤید سطح بالای اراده سیاسی برای پیگیری این روند است
در عرصه سیاست بینالملل، هیچ گزارهای را نمیتوان با قطعیت مطلق پیشبینی کرد. این اصل، بهویژه در مورد فرآیندهای دیپلماتیک مانند مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا صادق است. اگرچه امکان شکست مذاکرات همواره وجود دارد، اما با توجه به اراده نسبی دو طرف برای آغاز گفتوگو و همچنین فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی حاکم بر هر دو کشور، احتمال شکست در مقطع کنونی ضعیف ارزیابی میشود.
با نگاهی واقعگرایانه، میتوان گفت که هر دو کشور تمایلی به ورود به تقابل نظامی ندارند. چنین تقابلی نه تنها فاقد دستاورد مشخص برای طرفین خواهد بود، بلکه منافع بالقوه بازیگران ثالثی مانند اسرائیل و روسیه را نیز تأمین خواهد کرد.
بر همین اساس، به نظر میرسد که طرفین در عمل، علیرغم گفتمانهای رسانهای و مواضع سیاسی اعلامی، درصدد مدیریت تنشها از طریق ابزار دیپلماسی و مذاکره هستند. اساساً ماهیت مذاکره بر پایه کاهش تنش، یافتن راهحل و رسیدن به توافق شکل گرفته است، نه استمرار اختلاف یا تشدید تضاد. حتی در صورت وجود اختلافات عمیق و چندلایه، گفتوگو میتواند بستر مناسبی برای کاهش فاصله دیدگاهها و رسیدن به چارچوبی مشترک فراهم آورد.
از منظر متغیرهای منطقهای و بینالمللی، وضعیت نسبت به دوره پیشین مذاکرات هستهای موسوم به «برجام» تغییراتی اساسی داشته است. اگرچه شرایط امنیتی منطقه پس از تحولات ۷ اکتبر پیچیدهتر و پرمخاطرهتر شده، اما همین واقعیت بر ضرورت اجتناب از یک درگیری فراگیر تأکید دارد و در نتیجه، بهعنوان محرکی برای پیشبرد مذاکرات ایفای نقش میکند. برخلاف دوره برجام، اینبار برخی کشورهای عربی منطقه نهتنها مخالفتی با مذاکره ایران و آمریکا ندارند، بلکه آن را گامی مثبت در راستای کاهش تنشها و تثبیت امنیت منطقهای میدانند.
اسرائیل، که همواره از مخالفان جدی هرگونه توافق میان ایران و آمریکا محسوب میشود، اگرچه مخالفت خود را حفظ کرده، اما در شرایط فعلی، بهواسطه نزدیکی به دولت دونالد ترامپ و محدودیتهای دیپلماتیک و امنیتی موجود، قدرت تأثیرگذاری مستقیم بر روند مذاکرات را تا حدودی از دست داده است.
در مقابل، کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا، ضمن حمایت از احیای دیپلماسی، همچنان نقش تسهیلگر و میانجی را ایفا میکنند. از سوی دیگر، چین نیز با توجه به منافع اقتصادی و راهبردی خود در منطقه، از احیای ثبات حمایت کرده و آن را در راستای امنیت بلندمدت خود ارزیابی مینماید.
روسیه اما همچنان بهعنوان بازیگری غیرقابل پیشبینی در این معادله حضور دارد. تجربه مذاکرات پیشین نشان داد که حمله روسیه به اوکراین و همچنین خطای محاسباتی ایران در همراهی یا سکوت نسبت به این اقدام، موجب وارد آمدن آسیبهای جدی به روند مذاکرات شد. از اینرو، نمیتوان نسبت به مواضع آینده مسکو خوشبین بود و باید نقش آن را با احتیاط مورد ارزیابی قرار داد.
مجموع این شرایط نشان میدهد که علیرغم چالشهای موجود، توازن نیروها و منافع منطقهای و بینالمللی بهگونهای است که زمینههای مساعدی برای موفقیت نسبی مذاکرات فراهم شده است. در واقع، احتمال حصول توافق بیش از احتمال شکست آن به نظر میرسد.
در صورت تحقق توافق، میتوان چند سطح از دستاوردها را برای طرفین متصور شد.
نخست، نفس آغاز مجدد گفتوگوها پس از یک دوره طولانی بنبست دیپلماتیک، خود یک تحول راهبردی و قابل توجه محسوب میشود.
دوم، شکلگیری احتمالی مذاکرات مستقیم میان دو کشور، حتی اگر در قالبی غیررسمی و محدود باشد، نقطه عطفی در تاریخ روابط آنها تلقی خواهد شد.
سوم، احتمال دستیابی به توافقی اولیه در حوزه هستهای که هدف آن حفظ پویایی مذاکرات و جلوگیری از تشدید بحران باشد، بسیار قابل توجه است.
و در نهایت، امکان رسیدن به توافقی جامع و بلندمدت در زمینه مسائل منطقهای و بینالمللی نیز، گرچه دشوار، اما دور از ذهن نیست.
جمعبندی تحلیل فوق نشان میدهد که ساختار کنونی محیط منطقهای و نظام بینالملل بهصورت نسبی در راستای تقویت مسیر دیپلماسی و کاهش تنش میان ایران و آمریکا عمل میکند. در چنین شرایطی، حفظ خویشتنداری، بهرهگیری هوشمندانه از فرصتهای دیپلماتیک و اجتناب از اقدامات هیجانی میتواند مسیر را برای حصول توافقی پایدار هموار سازد. کانال عصر ایران در تلگرام اعلام فیلمهای جشنواره کن ۲۰۲۵ ؛ جعفر پناهی در بخش مسابقه اصلی بیشتر بخوانید: ۴ نکته درمورد مذاکرات ایران و آمریکا در عمان؛ دورهای چند ماهه و غیرقابل پیشبینی در راه است / وزارت خارجه باید در مقابل اشخاص بانفوذ، اما متوهم ایستادگی کند ۳ مخالف مذاکره ایران و آمریکا: اسرائیل، براندازان و کاسبان تحریم روزنامه هممیهن : به موافقان و مخالفان مذاکره، مجوز تجمع بدهید / اگر موافقان ۱۰ برابر مخالفان نبودند، مذاکرات را متوقف کنید
تماشاخانه
ویتکاف کیست؟ تاجر یا دیپلماتی عجول / همه چیز درباره نماینده آمریکا در مذاکرات با ایران (فیلم)
نتانیاهو میگوید توافق با ایران باید شبیه لیبی باشد ؛ مگر توافق لیبی چه شکلی بود؟ (فیلم)
فیلم های دیگر
عضویت در اینستاگرام عصر ایران ۱۵ سال پیش در چنین روزی این لحظه با حافظ نظرات کاربران