سه کشور اروپایی عضو برجام (تروئیکای اروپایی) با فعالسازی مکانیسم «اسنپبک»، تحرکی دیپلماتیک علیه جمهوری اسلامی ایران را کلید زدند؛ اقدامی که نه تنها بر روابط دوجانبه تهران و اروپا سایه افکنده، بلکه بار دیگر ظرفیت و محدودیتهای شورای امنیت سازمان ملل را نیز به چالش کشیده است. این اقدام، در حالی صورت میگیرد که اروپاییها مدعیاند هدف اصلی آن جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران و بازگرداندن نظارت کامل بینالمللی است، اما ناظران بر این باورند که بازی سیاسی و تلاش برای نزدیکی با واشنگتن و بازسازی جایگاه خود در معادلات منطقهای نیز از انگیزههای پنهان این کشورهاست.
در کمتر از ۳۰ روز آینده، تهران و تروئیکای اروپایی در نقطه حساسی قرار دارند؛ از یک سو، اروپا میکوشد با اعمال فشار حداکثری، ایران را به بازگشت به مذاکرات و محدود کردن برنامه هستهای وادار کند و از سوی دیگر، ایران ضمن حفظ حقوق قانونی خود، بر رویکرد استراتژی «هجینگ» یا موازنه تهدید تاکید دارد تا ضمن انعطافپذیری دیپلماتیک، از منافع ملی و ظرفیتهای هستهای صلحآمیز خود دفاع کند. این تقابل و فضای عدم اعتماد متقابل، تعیینکننده روند مذاکرات و تصمیمگیریهای بینالمللی در ماههای پیش رو خواهد بود و میتواند سرنوشت برجام و سیاست خارجی اروپا در منطقه را رقم بزند.
رای بررسی این موضوع با رکسانا نیکنامی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفتوگو کردیم.
اروپا با چه هدفی در نهایت تصمیم به فعال سازی اسنپ بک گرفت یا چه عواملی در فعال سازی بند حل و فصل اختلافات در این مقطع زمانی تاثیرگذار بود؟
فعال سازی مکانیسم اسنپبک عاملی بود که هم تحت تأثیر عوامل داخلی اروپا و هم عوامل بینالمللی شکل گرفت. اروپاییها خود اعلام کردند که دو هدف اصلی برای فعالسازی این مکانیسم داشتند. هدف اعلامی، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای بود؛ آنها این اقدام را حرکتی پیشدستانه در راستای سیاستهای نظام عدم اشاعه میدانستند و معتقد بودند ایران تهدیدهایی ایجاد کرده و همکاری خود با آژانس را محدود کرده، یا مسائل احتمالی مانند خروج از معاهده NPT مطرح بوده است.
با این حال، عوامل دیگری نیز اهمیت داشتند که کمتر به آن توجه شد. فعالسازی مکانیسم اسنپبک فرصتی بود تا اروپا جایگاه خود را در مسائل خاورمیانه بازسازی کند، چرا که پیش از این، نقش میانجیگری اروپا در تعاملات بین آمریکا و ایران کمرنگ شده بود و مواضع انفعالی آنها در مسئله غزه نیز باعث حاشیهرفتن آنها شده بود. الان اروپا با فعال کردن اسنپبک نشان داد که همچنان سیاست خارجی فعالی دارد و سیگنالی به آمریکا، به ویژه دولت ترامپ، ارسال کرد تا همراهی خود را نشان دهد و روابط دیپلماتیکش را تقویت کند. علاوه بر این، اروپا نیاز داشت افکار عمومی داخلی و بینالمللی را راضی کند، زیرا پس از جنگ اوکراین نگاه افکار عمومی اروپا نسبت به ایران خصمانه شد و دولتها برای حفظ مشروعیت مردمی تحت فشار بودند تا پاسخی قاطع به ایران بدهند.
زمانبندی نیز نقش مهمی داشت؛ اروپاییها ترجیح دادند پیش از ریاست دورهای روسیه در شورای امنیت این اقدام را انجام دهند تا مسیر تصمیمگیری دشوار نشود. روسیه توان مانعتراشی کامل ندارد، اما میتوانست مسیر را پیچیده کند، و این عوامل اروپاییها را سوق داد تا این اقدام را در زمان مشخص خود، پیش از هر بحث تمدید یا اقدامات دیگر، انجام دهند.
آیا این اقدام تبعاتی نیز برای اروپا خواهد داشت؟
از منظر اقتصادی، فعالسازی مکانیسم هیچ هزینهای برای اروپا نداشت، زیرا ایران نقشی در زنجیره تأمین انرژی اروپا ندارد و بازار نفت و مبادلات اقتصادی این کشورها تحت تأثیر قرار نمیگیرد. بنابراین، از منظر اقتصادی، این تصمیم به نفع اروپا بود و هیچ ضرری برای آنها ایجاد نکرد.
اما از منظر سیاسی، فعالسازی اسنپبک هزینهزا بود و نشاندهنده خطاهای محاسباتی اروپاییها بود. آنها تصور میکردند که فشار زیاد ایران را به همکاری با آژانس، کاهش ذخایر اورانیوم یا بازگشت بدون قید و شرط به مذاکره با آمریکا وادار میکند؛ امری که تحقق نیافت. بنابراین، فشارها نه تنها اهداف اعلامی را محقق نکرد، بلکه شرایط اعتماد و تعامل بین ایران و اروپا را پیچیدهتر ساخت. در واقع، این تصمیم، اگرچه فرصت سیاسی و رسانهای برای اروپا فراهم کرد، اما نتوانست واکنش مورد انتظار در رفتار ایران ایجاد کند و به وضوح نشان داد که اروپا در تحلیل شرایط و واکنشهای ایران دچار خطای محاسباتی شده بود.
ایران در این شرایط چه محدودیتها و گزینههایی دارد و بهترین راهبرد چیست؟
ایران در شرایط فعلی در موقعیتی قرار گرفته که هیچیک از مسیرهای افراط و تفریط نتیجهبخش نیستند. مسیرهای تهاجمی، مانند ساخت بمب هستهای یا مسیرهای تسلیم کامل و کنار گذاشتن برنامه هستهای، هر دو با شکست مواجه میشوند. در چنین شرایطی، بهترین راهبرد، اتخاذ استراتژی هجینگ؛ یعنی حفظ توانمندی هستهای در عین آمادگی برای بازگشت به مسیر گفتوگو و مذاکره با اروپا و جهان است. این استراتژی هجینگ به ایران امکان میدهد انعطاف راهبردی خود را حفظ کند، فشارهای اروپاییها را مدیریت نماید و همزمان موازنه تهدید ایجاد کند. ایران با این رویکرد قادر است هم از مسیر گفتگو بازگردد، هم توانمندی هستهای خود را حفظ کند و هم منافع ملی خود را تأمین نماید. این رویکرد شامل اقدامات پیشگیرانه، مدیریت اثر تحریمها، افزایش تابآوری اقتصادی و اجتماعی و بهرهگیری از اتحادهای راهبردی با کشورهایی مانند روسیه و چین است.
راهحلهای محدود مانند تهدید به خروج از NPT یا بستن تنگه هرمز بهتنهایی مؤثر نیستند و حتی میتوانند ایران را در اردوگاه خصم تثبیت کنند. تجربه کره شمالی نشان میدهد که خروج از NPT و تهدید هستهای بدون پشتوانه عملیاتی تنها هزینه ایجاد میکند و نتیجهای ندارد. این در حالی است که کره شمالی فاقد دشمن مستقیمی در نزدیکی سرزمین خود مانند اسرائیل است، بنابراین استفاده از چنین ابزارهایی برای ایران محدود و پرهزینه است.
استراتژی هجینگ چه مزایایی دارد و چرا منطقیترین گزینه برای ایران است؟
استراتژی هجینگ انعطاف راهبردی برای ایران ایجاد میکند و امکان بازگشت به مسیر گفتوگو و مذاکره با اروپا را در شرایط متغیر بینالمللی فراهم میسازد. این استراتژی، برخلاف رویکرد منفعلانه، شامل اقدامات پیشگیرانه و موازنه تهدید است و توان ایران را برای واکنش هوشمندانه در برابر تحولات بینالمللی حفظ میکند.
علاوه بر این، هجینگ به ایران اجازه میدهد با مدیریت فشار اروپاییها و حفظ توانمندی هستهای، منافع ملی خود را تأمین کند و از مسیر تهاجمی یا تسلیم کامل اجتناب نماید. این استراتژی به ایران امکان میدهد تابآوری جامعه و اقتصاد را افزایش دهد، اثر تحریمها را مدیریت کند، و با استفاده از اتحادهای راهبردی با کشورهایی مانند روسیه و چین، گزینههای خود را متنوع و قابل انعطاف نگه دارد. در شرایط فعلی، جهان در حال تقسیم شدن به دو اردوگاه است و ایران بهعنوان دشمن ساختاری در اروپا شناخته میشود. تنها رویکرد منطقی و عملی، استراتژی هجینگ است که ضمن حفظ توان هستهای، انعطاف دیپلماتیک و موازنه تهدید را فراهم میکند و منافع ملی ایران را تا حد امکان تأمین مینماید.