به گزارش سرویس ورزشی تبریزمن،کودکان در جنگ همواره تحت تاثیر بیشترین آسیبهای روحی و روانی هستند؛ به طوری که آثار آن تا دههها میتواند در جان و روان آنها باقی بماند. حتی در جنگهایی که منجر به پیروزی برای یک کشور شود نیز، آثار مخرب آن فارغ از نتیجه جنگ در کودکان نمود پیدا میکند.
در این بین اقدامات متنوعی برای دور کردن و خروج کودکان در گذر زمان از فضای جنگ و خشونت وجود دارد.ورزش و فعالیت های بدنی یکی از موثر ترین راهکار ها برای زدودن خاطرات جنگ در بین کودکان هستند.
به همین بهانه، مقاله اختصاصی دکتر محمد راستکار در مورد اهمیت ورزش و فغالیت بدنی بر روح،روان و جسم دانش آموزان را در ادامه خواهید خواند:
پس از تجربه جنگهای کوتاهمدت و تنشهای امنیتی، جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی روانی، بازگشت به آرامش و ایجاد حس ایمنی در میان اقشار مختلف، بهویژه کودکان و نوجوانان است. در این میان، ورزش و فعالیت بدنی میتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند در مسیر بازیابی جسمی و روانی دانشآموزان ایفای نقش کند.
جنگ اگر کوتاه باشد اثراتی عمیق بر روان دانشآموزان برجای میگذارد؛ از اضطراب و ترسهای مزمن گرفته تا کاهش تمرکز، افت تحصیلی و حتی اختلالات خواب.
در این شرایط، ورزش نهتنها بهعنوان روشی برای تخلیه هیجانات منفی و کاهش استرس عمل میکند، بلکه بستری فراهم میآورد تا کودکان و نوجوانان دوباره احساس شادابی، تعامل اجتماعی، و حس کنترل بر زندگی خود را تجربه کنند. فعالیتهای ورزشی گروهی مانند فوتبال، والیبال و بسکتبال یا حتی نرمشهای صبحگاهی، عاملی حیاتی برای کاهش احساس انزوا پس از بحران است.
از منظر جسمی نیز، دوران پس از جنگ با کاهش تحرک، اختلال در تغذیه و بینظمی در زندگی روزمره همراه است. فعالیت بدنی منظم میتواند این چرخه را متوقف کرده و به بازگرداندن تعادل زیستی در بدن دانشآموزان کمک کند. افزایش ترشح اندورفینها در اثر ورزش باعث بهبود خلقوخو، تقویت سیستم ایمنی و حتی بهبود خواب میشود. همچنین، مشارکت در فعالیتهای بدنی، اعتمادبهنفس دانشآموزان را بهبود میبخشد و آنها را برای رویارویی با چالشهای آینده آمادهتر میسازد.
در مجموع، ورزش در دوران پس از تنشهای اجتماعی و امنیتی، تنها یک فعالیت جسمی نیست، بلکه راهی است برای ترمیم روان جمعی، بازسازی امید، و سرمایهگذاری بر سلامت جسمی و روانی آیندهسازان کشور محسوب میشود.
در ادامه اهمیت و نقش معلمان و مربیان ورزش، کانونهای و کلاسهای ورزشی و فضاهای فیزیکی مناسب برای ورزش بیش از پیش برجسته میشود. این عناصر نهتنها بهعنوان تسهیلگر، بلکه بهعنوان محورهای اصلی فرآیند بازسازی روانی و اجتماعی دانشآموزان عمل میکنند.
معلمان و مربیان ورزش در خط مقدم این مسیر قرار دارند. آنها با برخورداری از دانش تربیتبدنی و فعالیت های ورزشی کاربردی، میتوانند با طراحی تمرینهای هدفمند، هم به بهبود سلامت جسمی و هم به تخلیه روانی دانشآموزان کمک کنند. مهمتر از آن، رفتار حمایتی، مثبتنگر و پرانرژی معلمان و مربیان ورزش میتواند حس امنیت، اعتماد و انگیزه را در میان افرادی که آسیبهای روانی را تجربه کردهاند، تقویت کند. معلمان و مربیان ورزش میتوانند با شناسایی افراد آسیبپذیر، آنان را به سمت مشارکت فعال سوق دهند و از تبدیل بحران به یک اختلال مزمن جلوگیری کنند.
کلاسهای ورزشی زیر نظر هئیت های ورزشی نیز میتوانند بهعنوان محیطهای غیررسمی و داوطلبانه برای بازسازی روحیه جمعی عمل کنند. این کانونها با فراهم آوردن فرصتهایی برای رقابت سالم، کار تیمی، تفریح و تخلیه هیجانات، به نوعی فضای امن و صمیمی را برای کودکان و نوجوانان فراهم میکنند تا در کنار هم، ترسها و اضطرابها را پشت سر بگذارند. حضور داوطلبانه کودکان و نوجوانان در این فضاها نشان از نیاز درونی آنها به تعامل اجتماعی و بازگشت به روال عادی زندگی دارد.
در نهایت، فضاهای ورزشی مناسب—از سالنها و فضاهای ورزشی گرفته تا پارکهای محلی—زیرساختهای حیاتی این فرآیند بهشمار میروند. وجود این فضاها در دسترس همگانی، میتواند ورزش را از یک فعالیت محدود به ساعاتی خاص، به بخشی از زندگی روزمره کودکان و نوجوانان تبدیل کند. استفاده بهینه از این فضاها، بهویژه در مناطق آسیبدیده از جنگ، باید در اولویت قرار گیرد.
نقش والدین و رسانهها در حمایت از سلامت جسمی و روانی دانشآموزان پس از بحرانهای جنگی را نباید نادیده گرفته شود:
در تکمیل نقشهای حیاتی معلمان و مربیان ورزش، کانونها و فضاهای ورزشی، نباید از دو عامل بسیار تأثیرگذار دیگر غافل شد: والدین و رسانهها. این دو نهاد اجتماعی نقشی تعیینکننده در شکلگیری نگرش، رفتار و سبک زندگی کودکان و نوجوانان دارند، بهویژه در دورههای حساس پس از تجربه بحرانهایی مانند جنگ.
والدین نخستین و مهمترین حامیان روانی فرزندان خود هستند. در دوران پس از بحران، زمانی که کودک یا نوجوان ممکن است دچار اضطراب، ترس یا سردرگمی باشد، رفتار والدین میتواند آرامشبخش یا برعکس، تشدیدکننده اضطراب باشد. والدینی که خود نگرش مثبتی به ورزش و فعالیت بدنی دارند و با فرزندانشان همراهی میکنند—مثلاً با آنها به پیادهروی میروند، در فعالیتهای ورزشی داوطلبانه شرکت میکنند یا فرزندانشان را به باشگاهها و کلاسهای ورزشی میفرستند به شکل غیرمستقیم الگوسازی مؤثری انجام میدهند.
همچنین والدین میتوانند با ایجاد فضایی امن و تشویقکننده در خانه، انگیزه و انرژی لازم برای ادامه فعالیتهای بدنی را در فرزندان خود ایجاد کنند. پیگیری سلامت روانی فرزند، گفتوگو درباره احساسات، و حمایت از شرکت او در برنامههای ورزشی یا فضاهای ورزشی محله، از جمله اقداماتی است که مستقیماً به ترمیم روح و جسم دانشآموز کمک میکند.
رسانههای دیداری، شنیداری و مجازی نیز نقش محوری در شکلدهی افکار عمومی و ارائه الگوهای رفتاری دارند. پس از بحران، رسانهها باید از بازتولید اضطراب و پخش مداوم تصاویر تنشزا پرهیز کرده و در عوض، به سمت تقویت امید، آموزشهای سلامتمحور، و ترویج سبک زندگی فعال حرکت کنند.
پخش برنامههای ورزشی ویژه کودکان و نوجوانان، معرفی قهرمانان ورزشی به عنوان الگوهای مقاومت و امید، تولید محتوای انگیزشی درباره تأثیر ورزش بر سلامت روان، و تبلیغ فعالیتهای ورزشی محلی و مدرسهای میتواند بهطور قابل توجهی دانشآموزان و خانوادهها را برای بازگشت به روال عادی زندگی یاری دهد.
جمعبندی نهایی:
ترمیم جسم و روان دانشآموزان پس از جنگ، یک فرآیند چندبُعدی است که از طریق همکاری نهادهای ورزشی، آموزشی، خانواده و رسانهها به نتیجه میرسد. والدین با حمایت عاطفی و الگوسازی عملی، و رسانهها با هدایت افکار عمومی و ترویج فرهنگ ورزش، میتوانند مکمل مهمی برای تلاشهای مدارس و جامعه ورزشی باشند. این هماهنگی، کلید بازسازی نسلی سالم، مقاوم و امیدوار در دوران پساجنگ خواهد بود