5

حاجت‌هایی که به دست شهید شیرخواره روا شد

  • کد خبر : 58996
  • ۳۰ تیر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰
حاجت‌هایی که به دست شهید شیرخواره روا شد
مصلای امام خمینی(ره) تبریز هر سال، در اولین جمعه محرم پُر می‌شود از عطر علی اصغر، از نوای لالایی برای شیرخواره‌ شِش ماهه، از شکرانه‌هایی که برای روایی حاجت می‌خوانند و از حاجت‌هایی که قرار است توسط شیرخواره کربلا روا شود.

تبریزمن: چه تقدیری داشتی ای طفل آفتاب؛ تو آمدی، آن هم درست لحظه‌ای که زمین لباس سرمای استخوان‌سوز بر تن کرده بود، اما تو نور خورشید تابان شدی بر سر این سردی و تاریکی، تو با آمدنت همه جا را پُر از شکوفه‌های بهار کردی؛ تو آمدی و یک دنیا به تماشایت ایستاد شهید شیرخواره‌ام، تو آمدی و زمین را از اسارت اهریمن درآوردی. لالا لالا  گل پرپر، لالا لالا علی اصغر.

طفل ۶ ماهه‌مان می‌دانی امروز شش ماهه‌ترین خورشید عشق از گلوی کوچک تو طلوع می‌کند؟ کوچک مرد بزرگ من! تو کیستی که با این نحیفی، هیبت مولا را به رُخ دیده‌گان کشیدی؟ چقدر وجودت بوی حیدر را در صحرای کربلا پُر کرد. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی اصغر.

گل احمر  مادر، خوابیدی ای غنچه پرپر؟ تو آخرین سرباز عاشورایی! تو علی هستی برایمان از نوع اصغرش. نازکرده‌مان بوی قنداقه‌ات طعم شهادت می‌دهد، تو هنوز شش ماهه‌‌ای، دُردانه‌مان؛ اما چطور شدی شهید شش ماهه باب الحوائج‌مان. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی اصغر.

طفل عطشان‌ام، معراج تو از تو تا حسین است، شهید خردسالم، تو اصلا پیر آن جمعی، تو مردترین کودک عاشورا بودی، تو خوشبوترین گلاب خاک کربلایی. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

می‌گوییم هزار و اندی سال پیش اما مگر زخم تو کهنگی سرش می‌شود؟ اصلا قصه تو سربه سر غم گذاشته است شهید شیرخواره‌ام! تو در آغوش امام حسین‌(ع) مان بودی که گلویت را نشانه رفتند و گویا راه قلب‌مان از گلوی تو رد می‌شد مادر. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

بنگر علی اصغرم، بیا و ببین کودکان شیرخواره چو ماهی می‌تپند برایت، ببین چطور فدای ثارالله هستند! می‌بینی شهید شیرخواره‌ام؟ اینجایی من به قربان‌ات؟ لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

قربان روی ماهت، می‌شود تو را از مادرت رباب برای دقایقی گرفت و آورد به اینجایی که من هستم؟ اصلا کاش حرمله هم بود، می‌آمدیم تا می‌دید که یک رها کردن تیر چه هلهله‌ای به جان عاشقان انداخته است حتی بعد از هزارها سال. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

شیرخواره هم‌درد بابا، بیا و بشنو بانگ هل من ناصر را از شیرخواره‌های تبریزی، صدای مادران را می‌شنوی که شدی برایشان باب الحوائج؟ کوچک کربلایی ما تو کیستی که شدی آلام دل خیلی‌ها. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

شش ماهه کربلا، می‌بینی مادرها چه می‌گویند؟ می‌گویند نگاه سبز علی اصغر دامان‌مان را سبز کرد؟ ببین مادر ابوالفضل و مهدیس و قل‌های امیرعباس و زهرا را؟ هر کدام بعد از ۱۵،۱۶ و حتی ۲۰ سال آمده‌اند! مادرهایشان را می‌بینی چه اشک می‌ریزند؟ چه شکرانه می‌گویند برایت؟ از برای اینکه سال گذشته دست دل‌شان را گرفتی و حاجت روا‌یشان کردی. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

نیمه سالم، اشک دل مادران و شیرخواره‌های مصلایمان را باز هم دیدی؟ حاجت‌ها را هم که حتما شنیدی! معلوم است که مثل همیشه قرار است صدای لرزه‌های قلبی دلشان را پاسخ دهی. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

مه‌پاره رباب، اینجا می‌گویند دست‌های کوچکت گره‌های بزرگی را باز می‌کند؛ انگار که دلت نمی‌خواهد هیچ مادری مثل رباب از غم دوری‌ات انتظار کشد و غرق شود در این اندوه بی‌کودکی! لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

طفل ذبیح خیمه، مادران خیمه غمگین مصلا را می‌بینی؟ چه‌ها در دلشان از توِ پیرِ کربلا می‌خواهند کودکم؟ شاید عین مادر ستیا که پارسال دم گهواره‌ات خواست تا امیدش را ناامید نکنی و بعد از ۲۰ سال ستیایش را بدهی تا امروز با خردسالش بیایند برای شکرانه‌ات؟ لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

شیرخواره کربلایی‌مان، می‌بینی چه دلمان اینجا برایت غش می‌رود؟ اصلا اسم‌ات که می‌آید همه دل‌ها برایت می‌روند، همه می‌شوند رباب برایت، همه برایت لالایی می‌خوانند. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

شهید شیرخواره‌ام، شرح تو در قلم من جا ندارد؛ مگر می‌شود اینجا را که غرق از عطرت است را گفت؟ تو آخرین سوره بابا حسینی؛ چطور می‌توانم از معجزه‌های تو بگویم؟ اینجا داستان‌هایی است که تو نقش اول هر کدام‌شان بودی. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

مثلا می‌خواهم از ناله سال گذشته مادر زهرا و امیرعباس بگویم، هم سن و سال‌های خودت هستند؛ مادر ۱۸ سال انتظار کشیده، مادرشان از آن روزها می‌گفت که همه بهش‌شان می‌گفت اجاق‌شان کور است، می‌گفت دل شکسته آمدم برای مراسم شیرخواره‌ات. می‌گفت به بچه‌های سبزپوش نگاه کردم، می‌گفت گریه کردم، ناله کردم، تو را به ناله‌های رباب قسم دادم و حالا یکی نه دو تا دادی. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

بیا از شکرانه‌های مادر مهدیس بگویم! مادرش قربان لب‌های تشنه‌ات می‌شد، می‌گفت نامت استجابت دعاست، می‌گفت عین معجزه‌ای، می‌گفت آمدم کنار گهواره‌ات، دردِ دلم را برایت گفتم، گفتم حاجت‌دلم را ده و حالا با حاجت دل آمدم تا قل هو الله بخوانم برایم تا چشم نخوری.

شهید شیرخواره‌ام، شنیدی حرف‌های مادر علی‌هان را؟ می‌گفت در یک روز هم پدر و هم مادر و هم برادر جوانش را از دست داد، می‌گفت، دلش آنقدری لرزید که سال گذشته برای سکنای قلبش آمد و نشست در مصلا و برایت لالایی خواند، می‌گفت افسردگی داشت می‌گفت هیچ امیدی برای ادامه حیات نداشت اما تو صدای آن را هم شنیدی، معجزه زندگی برایش فرستادی؛ علی‌هان را فرستادی تا بشود چراغ زندگی‌اش و امیدش به طلوع دیگر؛ کاری کردی تا دست بدی‌های روزگارش را بگیرد و پرتش کند به آن دور دورها. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

ای روضه کربلا، ای علی اصغرمان، شیرخواره زیبا چهره‌ام، دیگر چطور می‌توانم امن یجیب مضطرهایت را شرح دهم؟ قلم‌ام در مقابلت کم آورده است آخر اینجا دل‌ها به گهواره‌ات گره خورده‌ و هر کدام یک قصه با تو می‌خواهند بسازند. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

فرقی نمی‌کند مادر باشی یا نه، فرقی نمی‌کند مجرد باشی یا متاهل، اصلا فرقی نمی‌کند زن باشی یا مرد و بچه باشی یا پیر همه تو را باب‌الحوائج می‌خوانند همه برایت روضه می‌خوانند در اولین جمعه محرم! به راستی نامت بی‌حسین‌ها هم را هم هدایت می‌کند، پس بر بلندای نامت صلوات. لالا لالا گل پرپر، لالا لالا علی‌اصغر.

لینک کوتاه : http://tabrizeman.ir/?p=58996

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.